نوری تاباندی
در روز های من
که سیاه تر بود
سیاه تر
از هر تصوری
ممکن و ناممکن
جبرئیلی شاید
ولی من
قطعا" مبعوث شدم
پیامبری
در روز های من
که سیاه تر بود
سیاه تر
از هر تصوری
ممکن و ناممکن
جبرئیلی شاید
ولی من
قطعا" مبعوث شدم
پیامبری
که نه خوانده و نه نوشته
عاشق ِ نوشته های تو شد
و ناگاه آیه نازل شد :
خداوند
در خنده های او
و نگاه های
گاه
و بی گاهش
لرزش ِ قلب ها را
قرار داد
١٤ مرداد ٩٠
فوق العاده زیبا:) بعد وقتی بهت میگم اینا رو ببر چاپ بم می خندی!